به نام خالق هستی.
یکی از ویژگی های کسانیکه در آستانه معنویت قرار می گیرند این است که به اختیار و حضور ذهن گناه نمی کنند.
مثلا شخصی در رویارویی باشخصی عصبانی شده و وبا پرخاشگری رفتار میکند ولی قصد چنین کاری را که نداشته و ناخواسته عصبانی شده.این شخص با نیت ب انجام گناه جلو نرفته وبعد از واقعه متوجه اشتباه خود شده و پشیمان می شود.
ولی شخصی هم با نیت ب انجام گناه پیش میرود مثلا شخصی عمدا میخواهد کسی را جلوی جمع سبک ویا مسخره کند وبا همین نیت اقدام می کند این شخص با اختیار وباحضور ذهن برای انجام گناه پیش رفته است.
افرادی که دارای مراتبی از معنویت هستند هیچ گاه ویا به ندرت شاید با نیت ب انجام گناهی اقدام میکنند چنین اشخاصی بعد از کارشان متوجه اشتباهی که کرده اند می شوند و سریعا از خدا طلب مغفرت می کنند.
بنام خالق هستی
بنام خالق هستی
تلبیس شیطان
مقدمه
شما زمانیکه بخواهید یک سخن راست از یک واقعیتی را بگویید فقط میتوانید همان حقیقت را بیان کنید تا راست گفته باشید و صداقت به خرج دهید یعنی شما در یک محدودیت سخن هستید اگر دیشب فلان ساعت در منزل بوده اید حرف صادق همان است که در منزل بوده اید ولی اگر بخواهید دروغ بگویید شما دیگر در محدودیتی نیستید و بی نهایت حرف خلاف واقع میتوانید بگویید
یعنی درواقع سخن صادق در یک جمله حقیقت محدودیت دارد و لی خلاف ان واقع را میتوان با هزاران سخن دروغ بیان کرد
شیطان دروغ میگوید
او با دادن وعده و آرزو دروغ را به خورد شما میدهد
خداوند در سوره نسا میفرماید
یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلا غُرُورًا ١٢٠
ترجمه : شیطان به آنها وعده دروغ میدهد و در ارزوهای سراب وار می اندازد و جز وعده فریبنده به آنها نمی دهد
دقت شود
میفرماید جز وعده فریبنده
این را برای خودمان تکرار کنیم
جز وعده فریبنده
جز وعده فریبنده
دراین مقاله قصد داریم یکی ازجاهاییکه شیطان با لباس وعده و آرزو به نیت انسان رخنه میکند را بیان کنیم
اساسا این ترفند شیطان یک ترفند قوی است که بسیاری از انسانها را قربانی آن کرده است
و ان این است که :
شما زمانییکه یک گناهی انجام می دهید یک معصیتی میکنید شیطان برای مرحله بعدی حی و حاضر میشود
مرحله بعدی چی است ؟؟
او میگوید برو بابا تو که فلان کار را انجام دادی حالا بری فلان عمل خوب را که انجام دهی که فایده ندارد
اول سعی کن این عملت را اصلاح کنی بعد به آنها بپرداز که انها به نوبه خود تاثیر گذار باشد مگرنه تو حالا اون مستحبم که انجام بدی چه فایده تا زمانیکه این کارت را اصلاح نکرده ای
این تلبیس شیطان است
خوب توجه کنید
او به شما میگوید که فعلا این کارت را اصلاح کن حالا تا آنها
آیا حرف خدا و قران هم همین است ؟؟؟
یا اینکه خدا میفرماید ناامید نشو توبه کن و دوباره برخیز و این کارت اساس ناامیدی برای ادامه راهت نباشد
مثلا طرف یک بداخلاقی با خانواده خود داشته است و همین باعث شده که در حوالی همان زمان که در موقعیتی قرار میگیرد که به عنوان مثال یک انفاقی درراه خدا کند اما از بی رغبتی و ناامیدی از بداخلاقی اش با خانواده اش انفاق را هم نمی کند
حالا شما به من بگویید اگر همین رویه پیش رود چه بلایی سر انسان می اید؟؟؟
نه آقاجااان
اصلا تو برای انکه همان بداخلاقی با خانواده ات را که بخواهی اصلاح کنی نیازمند یک توفیق و مدد از خداوند هستی
این وعده ای که شیطان به تو میدهد یک دروغ است
این وعد که شیطان به تو میدهد کذب است
توفیق توفیق می اورد از خدا بخواه توفیقی به تو بدهد تا توفیق جبران همان معصیت قبلی راهم به تو بدهند
تمام
التماس دعا
به نام خالق هستی
@ عبادت کردن یعنی هرآنچه خدا امر کرده است را انجام دهیم و تقوا کردن یعنی دربرابر گناه ایستادگی به خرج داده و ازگناه دوری کنیم.
پس تقوا خود نوعی از عبادت است.
ولی منظور ما از عبادت دراین مطلب عبادت های شخصی همانند نماز وروزه و قران وزیارات و دعاهاست.
ببینید دوستان یکی از فلسفه های مهم عبادت این است که انسان اراده دربرابر گناه پیدا کند و آنرا انجام ندهد.
ساده تر بگویم خدا نمازی را که انسان را ازگناه و اخلاق های رذیله دور نکند نمی خواهد.
پس کسی که عبادتش کیفیت داشته باشد باید به همان میزان عبادتش در برابر گناه تقوا داشته باشد.
ولی این دو خیلی همدیگر را دوست دارند و ی جورایی عاشق هم هستند.
آیا کسی که عبادتش سست است می تواند از نگاه به نامحرم بگذرد؟! مسلما خیر. فرض کنید عبادتش در حدی بود که دربرابر این گناه تقوا پیشه کند.دراینصورت می دانید این تقوا چقدر به عبادتش کمک خواهد کرد؟!
این تقوا باعث می شود که:
@عبادتش را با معرفت بیشتری انجام دهدبرای مثال نمازش حضور قلب بیشتری پیدا خواهد کرد.
@باعث می شود تا با میل و رغبت بیشتری عبادتش را انجام دهد.برای مثال انتظار وقت نماز را می کشد
@باعث می شود به عبادتش افزوده شود برای مثال بعد نمازش می گوید بگذار تا یه زیارت عاشورایی هم بخوانیم.
لذا با تقوا پیشه کردنش عبادتش بیشتر می شود دوباره خود این عبادت باعث می شود خود را برای تقواهای سخت تر اماده کند خود آن تقوا دوباره.
واین برای شخص سیروسلوک به سوی خدا ایجاد می کند و باعث می شود شخص پله به پله مسیر را برای خدایی تر شدن و مقامات معنوی طی کند.
البته تقوا و عبادت آثار و برکات دیگر هم دارد که انشاله در مطلب های بعدی خدا توفیق دهد برایتان عرض خواهم کرد.
ومن اله تعوفیق
هر گناهی را که ترک کنی یکی ازاین پله هارا سیر خواهی کردتاحالا چندتا ازاین پله هارا طی کرده ای؟؟!!!
به نام خالق هستی
جالبه!!!
حرف بعضی تخصیل کرده هامون یا افراد ازخدا بی خبر جالبه.!!!
بروبابا عبادت مال افراد بیکار است.اشخاصی که کار مهمی ندارند میرن عبادت میکنند.!!!
واقعا خنده داره!!!
چقدرآدم باید فکرش محدود باشه!!!چقدر آدم باید دیدش منفی و مادی باشه!!!
آیا واقعا حرفاشون حقیقت داره؟! عبادت مال آدم های بیکاره؟؟؟!!!
خیر.
اصلا.
در ارزش عبادت های فردی مثل نماز وروزه و قران خواندن وزیارات ودعاها و.همین بس که حدا به پیامبر اکرم امر نمود که بخش مهمی از شب را به عبادت ونماز وذکر سپری کن زیرا مسِئولیت سنگینی بردوش تو کذاشته شده است
پیامبر بیکار بود که عبادت کنه؟!
کار و مسئولیت مهم تراز کار پیامبر؟!!!
پس بدانید تمام این حرف ها از آدم های شنیده میشه که:
@خود اهل نماز ودعا نیست پس میخواهد خودرا توجیه کند
یا اینقدر سرش به مادیات گرم شده که امور معنوی نزدش کمرنگ شده وانرا بی ارزش می داند ویا.
@واقعا برای چنین افرادی متاسفمچون عمرخودرا دارند در تباهی می گذرانند.
باید بدانید که یکی از مهمترین فلسفه های عبادت این است که شخص خودساخته می شود ودربرابر گناه اراده معنوی پیدا میکند.جوانان باید ازهمین الان معنویت خودرا با عبادت تقویت کنند تا دراینده به نحو احسن تصمیم گیری کنند واز انچه دررراه خدا ومعنویت نیست پرهیز کنند.واین خیلی مهم است.
سعی کنید درروز نمازهایتان سروقت بخوانید ودر کنار ان یک زیارت عاشورایی قرانی سجده ای .انجام دهید مطمئن باشید اراده تان قوی خواهد شد وخود خواستار معنویت بیشتری خواهی بود.
به نام خالق هستی
@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد.
روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد.
اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد.
هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است.
همت بزرگ در راه علم ودانش
برای مثال بعضی ها در راه علم همت بزرگی به خرج می دهند و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند.
البته همت در راه کسب دانش هم خود هم کمالات دارد و هم ضلالت
کسی که در پی دانش های بیخود و بی مصرفی که صرفا برای علاقه میرود این اگر ضلالت نباشد خسران را حتما خواهد بود
و یا دانشمندی که در پسی کسب بمب اتم است که در اینده با تهدید این بمب برای کشورهای دیگر باشد ایا این جز ضلالت و بدبختی است؟؟؟
برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم.این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد.
همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت
بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد.
به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند.
همت بزرگ درراه پست ومقام
خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام
برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند.
نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاوردآدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد.
واما بزرگواری روح.
انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل
همت در کمک به دیگران
همت در عبادت کردن زیاد.
همت دردرس خواندن بانیت خدایی و
بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت.
به نام خالق هستی
انسان که ب یه چیز علمی دارد پس انرا شناخته است.
انسان ازراه های مختلف شناخت کسب میکند.یکی از راه های مهم شناخت توسط انسان مقایسه کردن است.
اساسا انسان یک چیزی را میشناسد چون نقطه مقابل انرا شناخته است.
مثلا انسان تاریکی را درک میکند چون نور را قبلا درک کرده استمیداند اگر نور دریک جا نباشد پس حتما آنجا تاریک است.
لذا اگر نوری وجود نداشت انسان تاریکی را درک نمیکرد.سایه را درک نمیکرد و.ویا مثلا علم ودانش را درک میکند چون میداند نقطه مقابله ان جهل ونادان است.تشنه است پس آب میخواهد حال اگر تشنه بود وچیزی ب نام اب وجود نداشت دیگر درطلب آب نبود بلکه فقط میگفت چه حال بدی دارم وچگونه باید خوب شوم.
.پس انسان چیلی از وجودهارا با مقایسه ونقطه مقابل دیدن ان میشناسد
فلذا بخاطرهمین است که شناخت حدا در حدتوان انسان نیست وانسان درشناخت وجود خدا عجزوناتوان است.
چون خدا نقطه مقابلی ندارد که انسان بخواهد خدا را باآن مقایسه کندخداوند مثل ومانندی ندارد و نقطه مقابل هم برای ان تصور نمیشود یعنی نمیتوان بی خدایی را درک کرد تا خدارا شناخت.
دراصل خدا نمیتوان وجود نداشته باشد.الله نور السماوات والارض.بخاطر همین انسان ازراه مقایسه ونقطه مقابل دیدن نمیتواند ب شناخت خدا دسترسی پیدا کند.
پس برا شناخت خدا ان هم درحد جزیی که انسان را کفایت کند باید سراغ راه هایی مثل عقل واستدلال.تفکر درافرینش.فطرت ادمی و. ب وجود خدا پی برد.
چرا سجده.؟!
سجده یعنی همان حالت فروتنی وخشوع دربرابر چیزی که اصطلاحا بیشتر دربرابر خدا صورت میگیرد.
سجده نزدیکترین حالت بندگی دربرابر خداونداست.
هرانسانی باتوجه به اعمالش به خدای خود قرب ونزدیکی دارد.ولی هرکسی درهر مقام ومنزلتی زمانیکه برای خدا سجده میکند نزدیکترین حالت دربرابر خداوند رادارد.
هیچ چیزمثل سجده ناله وفریادهای افسوس شیطان رابه همراه ندارد چون هیچ وقت یادش نمی رود که خدارا نافرمانی کرد لذا تا انسان رامیبیند که دارد درنزدیکترین حالت به خدااست حسرت وجودش را شعله ور میکند.
همانطورکه درمحبت امامان باید هم لعن باشد وهم سلام دراعمال نیز همینطوراست باخشنودی خدا ناراحتی شیطان راب دنبال دارد.ا
گربتوانی سجده های نمازت راطولانی کنی کمک بسیاری به قبولی نمازت کرده ای.
امام صادق فرمود:
نوررادرسجده وگریه یافتم.
درقرآن یکی ازبهترین خصوصیت انسانهای برتر را سجده برخاک معرفی کرده است.
سجده ازبهترین ابزارهای بندگی انسان واوج عبادت درنمازاست
.شما باسجده های طولانی میتوانید ظرفیت روحتان را برای عبادت وبندگی گسترش دهید.خیلی ها اراده معنوی ندارند یعنی درمقابل گناه نمیتوانند خودراکنترل کنند وتسلیم نفس میشوند.
بهترین سفارش برای چنین افرادی میتواند سجده های طولانی باشد.این گفته ازعلماوعارفان ربانی بوده که سعی کنید درروز یک سجده طولانی باذکر بسیاروالای لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین مداومت کنید.البته هر ذکری مسئولیت خاص خودش را دارد.
استغفراله ربی واتوب الیه.شکرللهالحمدلله رب العالمین .ازذکرهای مفیددیگر برای گفتن درسجده میباشد.سعی کنید براین کارمداومت کنید اگردرزندگیتان تحول معنوی ایجادنشد من نویسنده را لعن کنید.
انسان .
همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند.
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است.
حالا بیایم سراغ انسان.
انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد
انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد.
.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی.
انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسانمثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی بی غیرتی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است.
منبع:انسان کامل از علامه مطهری.
بنام خالق هستی
پیامبر اکزم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
دشمن ترین تو همان نفسی است که درون توست
متاسفانه کمتر کسی به این نکته توجه دارد که دشمنی دارد از همه دشمن ها خطرناکتر زیرکتر و قوی تر
خودی که خود میپنداریم خود واقعی نیست این نفس است
اگر نفس را نشناختیم در هر رشته و موقعیتی که برای تحصیل برآییم داریم نفس را رشد میدهیم و نه خود واقعی را
چرا اینهمه تاکید شده است که عیوب خود را بشناس؟
چرا از ارکان توبه اعتراف است؟
در روایاتی از امیرالمونین وارد شده است که بزرگترین معرفتها معرفت به عیوب خود است
چرا؟؟
برا اینکه عیوب را که بشناسی میفهمی که این رذایل دارد از کجا نشات میگیرد
مرجع و منبع تمام خبائث بالسوء نفس است
این نفس دائم به بدی امر میکند
نفس میخواهد خود را ء کند و به سعادت و هلاکت تو کاری ندارد
باید زرنگ باشیم
اگر دقت کنیم پشت پرده نود درصد حرفها و کردار های روزانه ما خواسته نفس است
باید جلوی آنرا گرفت
اگر ریز شویم چیزهایی که ما چیزی به حساب نمی آوریم و چه بسا فضیلت بدانیم اما از نفس دارد نشات میگیرد
یک نمونه آنرا میگوییم شما خودت تا ته خط را برو به قول معروف تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل
طرف دانشگاه خوب قبول شده
هی به این و آن میگوید
آیااین جز نفس است؟
فکر میکتی داری فضیلتی پرده بر میداری و یا داری خودنمایی نفس را میکتی
اگر مبارزه ای باایننفس شد امیدی هست مگرنه فلمعطلیم
التماس دعا
بنام خالق هستی
چرا باید رنج بکشیم؟ (دلیل سوم)
برای اینکه تاحدی بفهمیم «جهنم چه خبر است!» و از آن دوری کنیم
#چگونه_آسودهتر_زندگی_کنیم؟ج9
اگر جهنم را بفهمی؛ دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند!
چرا مشکلات مؤمنین در دنیا بیشتر از دیگران است؟ راه کمشدن این مشکلات چیست؟
استغفار، غم را از بین میبرد، بلاها را کم میکند و آرامش میآورد
گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم، گاهی برای این است که خرابیهای وجودمان درست شود
______________
#علیرضا_پناهیان
یکی از دلائل دینگریزی این است که بعضیها فکر میکنند دینداران دنبال آسایش و لذت نیستند و دین باعث رنج و سختی است. این سوءتفاهم بزرگی است که باید برطرف شود. در حقیقت، زندگیِ غیردینی عامل سختی و دشواری است. خداوند میفرماید: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»(طه/124) دین برای زندگیِ راحتتر و آسودگی بیشتر است.
همۀ لذتها فقط در آسودگی پدید میآید اما مردم غالباً برای رسیدن به لذت-با ارتکاب گناه- آسودگی خود را ذبح میکنند. راه باطل همهاش سوءتفاهم است؛ کمااینکه ابلیس، آدم(ع) را در بهشت، دچار سوءتفاهم کرد و طبیعتاً ما را-که در بهشت نیستیم- بیشتر به سوءتفاهم میاندازد.
درک فلسفۀ رنج، یک راه رسیدن به آسودگی است. گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم و گاهی برای این است که خرابیهای ما درست شود. یکی از این خرابیها تکبر است که مثل علف هرز در وجود ما رشد میکند. نفس انسان، مکار است؛ تا یکمقدار خوب میشوی، دچار تکبر میشود، لذا باید مدام تکبر را از بین برد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ. إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ» (نهجالبلاغه/خطبۀ 192) خدا انسان را به انواع بلاها گرفتار میکند تا تکبرش را خارج کند و در جانش، تذلل پدید آورد. اگر اوضاعت پیچیده شد بگو: «خدایا من کجا تکبر کردم و متوجه نبودم؟» بهترین وسیله برای رهایی از تکبر و نابودکردنِ آن، نماز و سجدههای طولانی است. اگر خودمان تذلل در جانمان پدید بیاوریم، خیلی از بلاهای ما از بین میرود.
بعد میفرماید: این بلاها اسباب عفو است «لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه» (همان) طبق روایات، استغفار همّ و غمّ را از بین میبرد، بلاها را کم میکند و آرامش میآورد(اعلامالدین/294) بگو «خدایا من چه مرضی دارم که درستش نکردهام؟» بگرد آن عیب و مرض را پیدا کن، شاید مشکلت حل شود(البته همۀ مشکلات، به این روش حل نمیشوند)
یک فلسفه برای لذتهای دنیا، این است که «بهشت را بفهمیم» علی(ع) میفرماید: خدا لذتهایی را در دنیا به انسان میچشاند تا بفهمد بهشت چه خبر است! (أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ اللَّذَّاتِ لِیَسْتَدِلُّوا بِهِ. الْجَنَّةُ ؛ احتجاج طبرسی/1/207) برای اینکه وقتی خدا دربارۀ بهشت توضیح میدهد، یک چیزی متوجه بشویم. اگر بهشت را بفهمی دیگر، لذت این دنیا را نمیخواهی! از فهمِ بهشت، لذتی میبری که دیگران از خودِ دنیا آنقدر لذت نمیبرند.
فلسفۀ رنج چیست؟ قبلاً دو دلیل برایش ذکر کردیم. سومین دلیلش این است که یکمقدار بفهمیم جهنم چه خبر است و از آن دوری کنیم و بفهمیم که اصلِ رنج در آنجاست. «علی(ع): وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ الْآلَامِ لِیَسْتَدِلُّوا بِهِ. النَّار» (همان) خودت جهنم را بفهم و از آن بترس؛ آنوقت دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند!
مشکلات دنیا برای همه هست اما برای مؤمنین بیشتر از دیگران است، چون خدا میخواهد مؤمنین را در این دنیا سالمتر نگه دارد(یعنی کمتر دچار فساد و خرابی شوند) تا آن دنیا بیشتر به آنها برسد.
حالا اگر بخواهیم هم مؤمن باشیم هم کمتر مشکل داشته باشیم چه؟ اهلبیت(ع) فرمودهاند: شیعیان ما زیاد دعا کنند تا خدا مشکلاتشان را کم کند و اِلا چون دوست ما هستند، بلاها و مشکلاتشان زیاد خواهد بود (لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِینَ.؛کافی/2/261) (فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً.؛امالی طوسی/154)
بنا بود زجر بکشی تا رشد کنی اما بجایش درِ خانۀ اهلبیت(ع) ناله میزنی و رشد میکنی. وقتی با دعا و توسل به خدا متصل بشوی، دیگر لازم نیست زیاد رنج بکشی. در مشکلات و گرفتاریها، با دعا و توسل کارمان راه میافتد.
با بلا و نعمت، کمی به جهنم و بهشت عارف میشویم اما در روضۀ امام حسین(ع) عمیقاً با جهنم و بهشت آشنا میشویم. روضه، نفرت از جهنم و اشتیاق به بهشت، به ما میدهد. جهنم جایی است که حرمله و شمر هستند. بهشت هم جایی است که أباالفضل(ع) دارد! ما اینقدر میفهمیم «آنجایی که حسین(ع) نیست جهنم است و آنجایی که عباس(ع) هست بهشت است!»
حسینیه حقشناس- ۹۶.۷.۸
@Panahian_text
بنام خالق هستی
جایگاه و ارزش نیت
نیت کن نیکی ببر
ما هنوز جایگاه و ارزش نیت را در سرای آخرت را درک نکرده ایم
نیت از اصولی ترین معارف دینی ما است و درواقع عملی بدون نیت فایده ای ندارد
در روایات معصومین نیت به روح عمل تعبیر شده است
برای روشن شدن مطلب به داستان زیر که در نهج البلاغه شریف است توجه نمایید
و من کلام له علیه السلام لما أظفره الله بأصحاب الجمل
وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ
فَقَالَ لَهُ علیه السلام أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ اَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ
ترجمه:
نیّت جهاد
پس از آنکه خداوند امام را در نبرد جمل بر دشمن پیروز کرد، یکی از یارانش گفت: کاش فلان برادرم شاهد پیروزیت بر دشمن بود. امام فرمود: «آیا دل برادرت با ماست». گفت: آری. فرمود: او با ما و در جمع یاران ماست، و بالاتر آنکه گروههایی که در پشت پدران و زهدان مادرانند، در شمار این سپاهند که بزودی زمانه آنان را به صحنه آورَد و ایمان بدانان نیرو گیرد.
این است که ظرفیت انسان اینقدر بالا است و خداوند انچنان سفره رحمت را بر انسانها گستردادنده است که گذشت زمانه نمیتواند انسان را از کمالات وقایع تاریخ محروم سازد
بله واقعه عاشورا در یک روز از برهه تاریخ اتفاق افتاد و تمام شد رفت اما اینطور نیست که فیض این واقعه فقط مختص یاران امام حسین ع باشد بلکه هر کسی با توجه به ظرفیت وجودیش و درجه نیت و اخلاصش میتواند در هر زمانه ای و با گذشت هزاران سال از این حماسه بهره مند شود
به داستان دیگری هم توجه کنید
معلم اخلاق، شهید دستغیب در یکی از کتاب هایش از جلد سیزده «بحار الأنوار» از کتاب «کشف الغمة» اربلی نقل می کند:
محی الدین اربلی گفت: روزی در خدمت پدرم بودم. مردی نزد او بود و چرت می زد.
در آن حال عمامه از سرش افتاد و جای زخم بزرگی در سرش نمایان شد. پدرم علت آن زخم را پرسید، گفت: این زخم را در جنگ صفین برداشتم. گفتند: تو کجا و جنگ صفین کجا؟!
گفت: وقتی به مصر می رفتم، مردی با من همسفر شد، در بین راه درباره جنگ صفین صحبت شد، همسفرم گفت: اگر من در صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یارانش سیراب می کردم. من هم گفتم: اگر من در میدان صفین بودم شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش سیراب می کردم و اینک من و تو از یاران علی و معاویه ملعون هستیم بیا با هم جنگ کنیم، در آن حال با هم در آویختیم و زد و خورد مفصلی کردیم، یک وقت متوجه شدم که بر اثر زخمی که به سرم رسیده از هوش می روم، در آن اثنا دیدم شخصی مرا با گوشه نیزه اش بیدار می کند، چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید، در آن حال بهبودی یافت و فرمود: همین جا بمان و سپس ناپدید شد، آن گاه در حالی که سر بریده همسفرم را در دست داشت ظاهر شد و فرمود: این سر دشمن توست، تو به یاری ما برخاستی ما هم تو را یاری کردیم چنان که هرکس خدا را یاری کند خدا او را نصرت می دهد، پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: صاحب الامر علیه السلام.
آن گاه فرمود: هرکس از تو پرسید این زخم چه بوده؟ بگو: این ضربتی است که در صفین برداشته ام! !
البته اینطور هم نیست که پاداشی را که یاران ناب سیدالشهدا میدهند به ما دهند بالاخره انها از دنیای خودشان مایه گذاشتند. از عمرشان مایه گذاشتند زخم ها و ضربتها خوردند و شدید ترین بلاها در یک نیم روز بر انها وارد شد
در حدیثی از امام سجاد ع در نسبت بلاها در روز عاشورا و بعد عاشورا ایراد است که
اگر پیامبر به انها وصیت میکرد که ما را به بدترین نحو اذیت کنند بیشتر از این نمیتوانستند عمل کنند
پس مسلما پاداش انها مختص خود انها است اما با نیت خالص ماهم از فیض زیادی میتوانیم بهره مند شویم
مطلب مهم:
مفسران در شرح چنین روایاتی نکته ای را بیان میکنند که برای استفاده کنندگان حائز اهمیت است:
ا
کسی میتواند با نیت از فیضی بهره مند شود ک اگر وظیفه ای بر انها در زمانه خودشان وارد است انرا انجام دهند
ما همان اندازه در نیت مان برای کمک رسانی به امام حسین شریکیم که الان داریم حجت بن الحسن را یاری میکنیم
کمک رسانی امام زمان چیست:
همین گناه نکردن ها
همین تقواها
همین دعاها برای فرج
نتیجه:
در هرکاری نیت کنیم
حتی سنگ برداشتن مان در خیابان برای عابران هم برای رضا خدا باشد
التماس دعا
بنام خالق هستی
انتقادی بر احوالات برخی طلبه ها
حوزه رفتن و طلبه شدن یک فرصتی است که شاید به همه کس داده نشود البته اشتباه نشود گفتیم که یک فرصت است پس اینطور نیست که هرکسی رفت تو حوزه و طلبه شد دیگر سعادتش تضمین شد و اینکه اوضاعش دیگر بهتر از کسانی است که طلبه نیستند
طلبه ها باید ازاین فرصتی که به انها داد شده است ب درستی استفاده کنند
به بیانی رسالت شان را تشخیص دهند و در راستای ان تلاش کنند
اما چقدر از طلبه ها رسالت شان را میشناسند و یااینکه میشناسند اما تلاش میکنند ؟؟؟
در گوشه کنار هر شهر و دیاری طلبه ها را میبینیم که مشغول به کارهای فرهنگی و بسیج و .هستند
اما سوال اینجاست که این کار چقدر درست است/؟؟؟
من مخالف کارهای فرهنگی نیستم!
اما اگر کسی وظیفه اش را در حوزه بشناسد فکر نمیکنم حالا حالاها اینطور بتواند برای کارهای فرهنگی وقت بگذارد
ببینید دوستان
تحصیل در حوزه با تحصیل در دانشگاه خیلی متفاوت است
یعنی اگر خروجی موفق در حوزه را در نظر بگیریم انگاه نوع تحصیل و وقت و تلاش تحصیل در حوزه خیلی متفاوت در دانشگاه خواهد بود
ما خودمان در خویشاوندانمان داریم که بنده تفاوت را در شخصیت و میزان علمی ایشان با بسیاری از ون به وضوح دیده ام و مراوده و مباحثه با ایشان بنده را به این نتیجه رساند که کمتر طلبه هایی اینطور در تحصیل تلاش و کوشش کرده و میکنند
خب بعضی ها شاید اینطور توجیه کنند که ما درس هایمان را خوب میخوانیم و به فعالیت هاب جانبی و فرهنگی مان نیز میپردازیم
چه بگویم؟؟
باشه قبول
اما اگر شما توانستید ادبیات عرب را طوری فرا بگیرید که تک تک ایه های قران را بتوانید تجزیه و ترکیب کنید باشه بروید سراغ کارهای فرهنگی
اگر توانستید طوری در روایات کار کنید که موضوعی نباشد در اسلام که اگر حدیثی از ان مضوع از معصوم صادر شده شما در حافظه داشته باشید
من دیدم کسانیکه روایات هارا با متن عربی به ذهن سپرده اند
حدیثی که از معصوم صادر شده خدا میداند عین وحی است فلذا خیلی فرق بین عین متن با ترجمه فارسی آن است
رابطه ایات قران با یکدگر .رابطه احادیث با یکدیگر.رابطه احادیث و ایات قران اینها مسائلی بس ضروری برای یک عالم دین است و چیزی نیست که به این راحتی به ان دست یافت
طلبه که نباید سخنان و نظزیات دیگران را قرقره کند
طلبه راه خود را باید به مردم پیام رسانی کند
طلبه ای که با قوت پژوهش کندبه نقد سخان و نظریه های بزرگان نیز برمی خیزد
و این شدنی است
ما که نباید قواعد اسلام را فقط در کلام بزرگان خلاصه کنیم
نمیخواهم کلام اندیشمندان را زیر سوال ببرم
منتهاش میخواهم بگویم که این که پایان کار نیست
باید کوشش کرد زحمت کشید
باید کار کرد
باید عرق ریخت
اما اگر این تلاش ها برای خدمت به امام زمان و باز کرده گره ای از معارف نباشد مفت نمی ارزد
ما به کسی که تلاش ها کرده و نظریه های دقیقی دارد اما غروری بر او حاکم است که نظریاتش را بخواهد با غرور به رخ دیگران بکشد بیشتر انتقاد داریم
خطاب من به طلبه های پایه های یک تا ده است مخصوصا
طلبه ها ون عزیز
دوستان من
در این برهه زمانی که قرار دارید وقت طلوع نیست
به قول دوستی الان وقت شیرجه زدن نیست
بچسبید به دروس تحصیلی تان
خدا حفظ کند ایت الله ناصری را
میفرمایند طلبه ها مطالعه کتب جانبی را تا پایان سطح سه کنار بگذارند و فقط بچسبند به دروس حوزه
این حرف مطلق نیست
اما منظور ارزش تحصیل دروس حوزه را میرساند
من فقط میدانم باید خیلی کار کرد تا به معارف دقیقی دست یافت
فعالیت های فرهنگی را دوستان ماهم میتوانند میتوانند انجام دهند
خدا خیر دهد به بچه هیئتی ها و بسیجی ها
این کارها را بهتر است این خادمان حسینی انجام دهند
نه اینکه طلبه ها این کارها را ببوسند بزارند کنار
خیر
اما پاره وقتی و جاییکه واقعا احساس کنید حضور شما نقش بسزایی دارد
که البته در اینصورت هم تحصیل با قوت نباید نقشش کمرنک تر شود
موفق باشید
بنام خالق هستی
یک روش عالی برای کسب و مستفیض شدن از معارف اسلام
موزیک اسپید را دانلود کنید
یکی از بهترین و تاثیرگدارترین روش های یادگیری استماع یک مطلب است
در درجه اول طلبه ها و مراتب بعدی کسانیکه اهل مطالعه و تحصیل معارف دین هستند باید در برنامه آموزشی خود یک وقتی هم به استماع سخنان اندیشمندان بگذارند تا از دیدگاه ها و بینش های دیگران نیز بهره مند شوند
این یک روشی است که خودم خداروشکر این توفیق نصیب مان شده و از آن استفاده لازم را میبرم و آن چیست؟
دنیال کردن سخنرانی های خطیبان توانا
فراموش نکنید که این روش در دراز مدت حجم وسیعی از اطلاعات و معارف را در اختیار شما قرار خواهد داد
چه کنیم؟؟
برنامه موزیک اسپید را دانلود کنید
اینبرنامه به شما این اختیار را میدهد که بتوانید سرعت یک فایل را تا دوبرابر افزایش دهید یعنی یک فایل یک ساعته رادشما در نیم ساعت گوش کنید
البته دوبرابر سرعت زیادی است و باید کمتر از آن را انتخاب کرد
این برنامهرا دانلود کنید و بعد از آن یک سیر سخنرانی را برای خود مشخص کنید
بنده دو سایت مفید را به شما معرفی میکنم
یکی سایت بهترین سخنها
این سایت توانسته است تا حدودی سخنان اندیشمندان و خطیبان را تا حدود زیادی در مجالس جمع آوری کند انصافا هم خوب پیش رفته اند میتوانید یک سری به این سابت بزنید
و دیگری هم سایت همین برنانه سمت خدا که تمامی جلسات را فایل های صوتی اش را در سایت قرار داده اند
سخنرانی ها را دانلود کنید و با برنامه موزیک اسپید زمان کمتری را برای گوش دادن یک سخنرانی سپری کنید
موفق باشید
بنام خالق هستی
زمانیکه میخواهید به بزرگی سلام دهید به نیابت همه و دسته جمعی سلام کنید
داستانیکه تعریف میکنم را یکی از رفقای ون مان که امسال به زیارت امام رضا نایل شدمد برای بنده نقل قول میکرد
ایشان میگفت این داستان را یکی از خادمان امام رضا که این قضیه برایش اتفاق افتاده بود برایم تعریف کرد
این خادم کفته چند سال پیش در زمان حیات ایت الله بهجت این بزرگوار هرروز صبح به زیارت امام رضا می امد و من به ایشان سلام میکردم و ایشان سرش را بالا می اورد و جواب سلام بنده را میداد
در یکی از روزها که دیدم ایت الله از دور دارد می اید با خود به امام رضا گفتم یا امام رضا این بار میخواهم به نیابت تمامی این زائرانت که در جوارت هسستند به این مرد بزرگ سلام کنم
ایشان میگفت همچین که ایت الله بهجت نزدیک شدند و من طبق معمول که ب ایشان سلام میکردم اینبار به نیابت همه زائران به ایشان گفتم سلام علیکم
ایت الله بهجت سر راه بالا اوردند و چیزی نگفتند و سرش را زیر انداختند دوباره سرشان را بالا اوردند و چیزی نگفنتد تا چندین بار تا بالاخره سرشان را بالا اوردند و به بنده گفتند سلام علیکم جمیعا
دفعات قبل ایشان میگفتند سلام علیکم اما این بار که به نیابت زائران به ایشان سلام کردم فرمودند سلام علیکم جمیعا
نتیجه داستان :اگر به بزرگی خواستید سلام دهید به امامان و یا به امام زادگان و یا حتی مومنان به نیابت بقیه هم سلام کنید این هم برای ما بهتر است و هم به خیری هم به بقیه رسیده است
بخاطر همین است که میگویند زیارت امامان که میروید برای مثال به نیابت امام زمان زیارت کنید
التماس دعا
بنام خالق هستی
آدم حسابی یعنی .
” بسیاری از اوقات ما آدمها تنها با همان خوبیهایی که با آن زاده شدهایم زندگی میکنیم و تمام عمر از ارثیهٔ صفات خوب پدری و مادری استفاده میکنیم. آنوقت اسم آدمحسابی هم روی خودمان میگذاریم! در حالیکه آدمحسابی کسی است که حسابی خود را تغییر و تکامل داده باشد و در این راه حساب خود را رسیده باشد.
خوبیهای موروثی و غیر اکتسابی ما، دلیل خوبی برای خوبی ما نیست. آدم خوب یعنی آدم خودساخته و تغییریافته.
بخشی از کتاب "چگونه #دستورات_دینی ما را تربیت میکنند؟" اثر علیرضا پناهیان
بنام خالق هستی
چه خبر است در دنیا؟؟؟
پشه از جنس ویروس برای نمرود های جهان
خدا کارهایش مثل آدم میزاد نیست
برای یک کاری که حاکم میکند هزار نقشه می چیند
هزار ایه در آن نشان میدهد
باید از قضیه کرونا همه جوانب را دید
البته نمیشود همه حکمت های ان را درک کرد
اما تا جاییکه میشود باید بر آن تحلیل کرد تفکر کرد تدبر کرد
حتی در کنار نقمت آن جنبه نعمت آن را هم دید
اما نقمتش چیست؟؟
تصویر پست بیانگر بسیاری از واقعیت هاست
غربی که ادعای مهد تکنولوژی و مهد پیشرفت است دارد به دست و پای خود می پیچد دارد غرق میشود
خدا کند که این غرب زده ها ببینند صورت واقعی این قضایا را
نعمتش آن است که طبق گزارشات هوای اسمان خییلی پاک تر شده است
حتی جالبه بدانید که ظاهرا میزان مرگ و میر کاهش یافته است
یک چیز دیگر
خداوکیلی کجایند تا ببینند تفاوت فرهنگ ها را
در غرب میزنند می کشند اسلحه میخرند غارت میکنند در صف کیلومتری می ایستند برای درمان باید خدا تومان هزینه بپردازند و.
کجای ایران این اتفاق ها تا به الان افتاده است؟؟
ایران و ایرانی عزیزی که در این معضلات از خود گذشتگی نشان میدهند و.
نمیدانم برنامه خدا چیه
اما امیدواردم مقدمات انقلاب امام مان باشد
الهی آمین
درباره این سایت